شب هایم 

سخت آهسته اند

و این کشداری شان

سخت کشنده است .

روزهایم اما

 زود تمام میشوند

صفحه ی روزگارم

روی دور تند است

.

موش موذی انتظار

ذهنم را میجود

و موریانه ی بیهودگی

روحم را

من به صدای تحلیل رفتنم خو کرده ام

بهانه ای برای زیستن

بهانه ای برای خندیدن

بهانه ای برای ادامه 

تهی ام از هر بهانه ای

.

بیا کمی حرف بزنیم

بیا بخندیم

بیا دوباره بودن را تجربه کنیم

خسته ام از این همه صرف _ مصدر_ تلخ_ نبودن

صبح

ظهر

شب 


روح وحشی

+ کاش عادت میکردم . کاش از سرم می افتادی . کاش .


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها