اولش نامحسوسه . خودتم نمیفهمی . 

اما یک زمانی می رسه که میبینی انگار حالت بهتره . خیلی بهتر !

برمیگردی و عقب را نگاه میکنی .

میبینی اوه ! کلی دنده عقب اومدی و خودتم نفهمیدی . 

لابد خوابم برده بوده . به خودت میگی !

آخیشی میگی و اینبار خودت شخصا و راسا و با عزم جزم دنده عقب می ری .


عجب حالی میده تنهایی .


بعد یک مدت اما دیگه این واژه را نمیشناسی .

انگار از دایره ی لغاتت حذف شده !


روح وحشی

+منظورم عزلت و انزوا نیست .

کنار آدما هستم . اما نه با آدما هستم نه دیگه میخوام باشم .

اما اگر لازم باشه . 

دیگه بقیه اش ریا میشه اگه بگم


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها